R
RSS
مهمان
مهمان
هابز بر این باور بود که برای حفظ نظم، قدرت حاکم باید مطلق باشد. به اعتقاد او، اگر قدرت دولت محدود شود، جامعه دوباره به وضعیت جنگ و هرجومرج سقوط خواهد کرد. در این دیدگاه، مردم حق شورش ندارند و باید از حاکم پیروی کنند، حتی اگر او مستبد باشد. لاک اما این ایده را رد میکند و معتقد است که قدرت دولت باید محدود و تابع قانون باشد. او ایدهی «تفکیک قوا» را مطرح میکند و بر نقش قانونگذاری و پاسخگویی دولت تأکید دارد. برخلاف هابز، لاک معتقد است که مردم حق دارند در برابر حکومت ظالم شورش کنند، زیرا دولت صرفاً ابزاری برای حفظ حقوق طبیعی آنهاست.
ادامه مطلب.....
ادامه مطلب.....